بر اساس یافته های روانشناسی و طبق آنچه که از اظهارات و نوشته های روانشناسانِ بنام دنیا فهمیده می شود و با یک نگاه کلی تر به علل و خصوصیات مشترک خودکشیها ، درمی یابیم افرادی که قصد خداحافظی با زندگی دارند ، کسانی هستند که به خوبی از خود ، تواناییها ، زوایای گوناگون وجود خویش ، جایگاه خود در زندگی ، هدف از زندگی ، و در یک کلمه از « هویت فردی و اجتماعی خویش » غافل اند که از آن در برخی از منابع به « خودْانگاره نامطلوب » تعبیر شده است.

افرادی که دچار دوسوگرایی اند و نمی دانند به سوی کدام هدف باید در حرکت باشند ، هنوز خود را نشناخته اند ، نمی دانند چه باید بکنند ، بر تکیه گاههای نامطمئنی دل خوش می دارند و به همین دلیل ، با وزش بادی هرچند خفیف ، احساس تنهایی و از دست

دادن پناهگاه و تکیه گاه ، آنها را می آزارد. در حالی که اگر به درستی از سرمایه های خود باخبر بودند ، وقتی با شکستی مواجه می شدند ، نه تنها آن را آخر خط نمی دانستند ، بلکه پُلی برای ترقّی و استفاده از سایر تواناییهای نهفته در عمق جان خویش دانسته ، با عبور از آن پل به دشت زیبای موفقیت و کامیابی گام می نهادند.

ناکامی در کنکور ، شکست در یک مسابقه ، قطع ارتباط با یک دوست ، از دست دادن شغل ، از دست دادن یکی از نزدیکان ، و سایر مواردی که ممکن است استرس ( فشار روانی ) زیادی بر پیکره انسان وارد کند ، هیچ گاه برای شخصی که شناخت کاملی از خود دارد ، نمی تواند به منزله ویران شدن تمام راهها و قطع امید از همه زیباییهای زندگی تلقّی شود ؛ بلکه تنها به منزله انفجاری در یک کوه پر از معدن است که نتیجه آن ، اکتشاف سنگهای قیمتی و گنجهای نهان خواهد بود.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید